مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
پناه بلندي و پستي و تويي
ندانم چه اي هرچه هستي تويي
به نام او كه هميشه زنده است و وجود دارد و هرچه غير از اوست فاني ست
سلام به شما دوستان خواننده و بازديد كننده از وبلاگ من با تشكر از لطف شما من سعي دارم در اين وبلاگ از خاطرات دوران جبهه و خاطراتم بنويسم . چون آنچه زندگي يك انسان را ميسازد خاطرات اوست و اگه اون روزها رو نگيم به فراموشي سپرده ميشود و اين حق اون روزها و بچه هاي همرزمم نيست . لذا به ياري خدا هم خاطره ميگم و هم عكس ميذارم . البته اين حمل بر خود ستايي نشه من هم به عنوان يك جوان ايراني در جنگ شركت داشتم و فقط براي اين عكسها رو ميذارم كه جووناي امروز ببينند كه امثال من در آن سن كم كجاها بوديم و چكار ميكرديم و بخاطر امروز چه مرارت ها و رنجها و دردهايي رو بچه هاي رزمنده تحمل كردند. اين جزء تاريخ اين مرز و بومه لذا مينويسم . انشا الله .
من بيشتر مدت جبهه اي كه بودم در گردان كربلا لشكر 7 ولي عصر خوزستان بودم . گروهان مكه .
خوبه كه يادي از فرمانده گردان حاج اسماعيل فرجواني بكنم كه مطمئنا ً بچه هاي اهواز هيچگاه حاج اسماعيل رو فراموش نميكنند . انشاالله از ايشون براتون بيشتر ميگم . باياد همه شهدا فعلا ً خدا نگهدار شما .
فرخ عراقي- اهواز – پاييز 86
اینم یه عکس از خودم و حاج اسماعیل فرجوانی در سال۶۴
این عکس دسته جمعی از گروهان مکه گردان کربلاست که قبل از عملیات والفجر ۸ سال ۶۴ گرفته شده
عکس یادگاری با بچه های محل - خضر آبادان قبل از عملیات والفجر ۸


